روز دوم نگاه شخصي در گالري زمستان


نشست های بخش ویژه در قسمت “نگاه شخصی” در دومین روز خود، با حضور جمع زيادي از عكاسان و علاقهمندان میزبان عکس ها و حرف های سه هنرمند شد.
در دومین روز از نشست های بخش ویژه/ نگاه شخصی، طبق همین روال در حالی که جمعیت علاوه بر صندلی ها دورتا دور گالری زمستان خانه هنرمندان جمع شده بودند، ابتدا مرتضی نیک نهاد، هنرمند جوانی  که تجربیات قابل توجهی در حوزه عکاسی و فیلمسازی دارد، با مجموعه “قطب جنوب” نمایش آثارش را آغاز کرد.
نیک نهاد دیدن درخت های خیابان ولیعصر را در زمستان که برای حفظ شدن از سرما با پلاستیک پوشیده شده اند را ایده شکل گیری این مجموعه خواند و با اشاره به مجموعه های قبلی خود یعنی مجوز خروج و جهان منفرد که مبتنی برفضا بود در خصوص محوریت غالب آثارش گفت: انسان های معاصری که روز به روز، خواسته و ناخواسته در جامعه به سوی تنهایی پیش می روند از جمله محورهاي اصلی کارهای من هستند و در مجموعه قطب جنوب هم سعی کردم تا افرادی که بحران داشته اند را شرکت دهم، به همین دليل مدل ها در این مجموعه ها از مادرم گرفته تا دیگران، از دل واقعیت ها و بحران هایی که هر انسانی ممکن است تجربه کرده باشد برگرفته شده اند.
این هنرمند فکر کردن به مشکلات، شکل دادن و پرورش ایده در ذهن را پیش از اجرا؛ یکی از عوامل تأثیرگذاری اثر روی مخاطب خواند.
از نمایش عکس  نترسید
در قسمت دوم “نگاه شخصی” از ساعت ۱۷تا ۱۸، امیر آذری که فارغ التحصیل کارشناسی عکاسی از دانشگاه هنر تهران است و در کارنامه خود تجربه همکاری با بسیاری از بزرگان عکاسی معاصر بین المللی را دارد تجربيات خود را بيان كرد.
وی ابتدا به همه علاقه مندان و فعالان این حوزه تأکید کرد که”تا وقتی کارهایتان در کمد و یا دوربین تان باشد، هیچ وقت عکاس نمی شوید، به همین جهت از نشان دادن عکس هایتان نترسید و آن ها را حتی با برجستگان و استادان این حوزه، در داخل و خارج نیز درمیان بگذارید.”
آذری که از زمره خبرگان عکاسی تبلیغاتی محسوب می شود، در بخش دیگری از صحبت هایش به تفاوت گرایش های عکاسی تبلیغاتی با تجاری اشاره کرد و این موضوع را راهی برای پیدا کردن مسیر مورد نظر علاقه مندان به این حوزه دانست.
در ادامه یکی دیگر از نکاتی که به آن پرداخته شد، بیلبوردهایی بودند که در کشور بیشتر از جنبه عکاسی، بعد گرافیکی دارند؛ آذری علت این اتفاق که اصطلاحأ به آن قوطی محوری می گفت را “عدم دقت به مفهوم و جلب توجه مشتری برای به یادماندن بسته بندی مورد نظر خواند” و بعد هم با نمایش عکسی به تکنیک بهره بردن از موجودات و اشیا در جهت رساندن یک مفهوم اشاره کوتاهی کرد.
آذری پس از این ها با نمایش چند اثر در قالب چیدمان به طور خلاصه این روش را نیز یادآوری کرد و بعد هم با نمایش عکسی از کودک سوری غرق شده که دور آن با فضاسازی اسباب بازی هایی قرار گرفته بود، هنرمندان را به فرار از ماشینی شدن وکار صرف در حوزه عکاسی تبلیغاتی و صنعتی خواند.
تحلیل واقع نمایی های مهدی مقیم نژاد در ۵ فصل
در آخرین قسمت “نگاه شخصی، “مهدی مقیم نژاد”، عضو هیات علمی دانشگاه هنر از ساعت ۱۸ تا ۱۹ به درباره فتومونتاژ و واقع نمایی مطالبي را بيان كرد.
مقيم نژاد که مدت ها ست روی پروژهای گوناگونی در حوزه واقع نمایی کار کرده است، واقع نمایی را حاصل تفکیک خودآگاه و ناخودآگاه انسان خواند و بعد هم به تشریح شکل گیری این ناخودآگاهی و عوامل موثر برآن پرداخت.
مقیم نژاد بخشی از ناخودآگاهی را علاوه بر تجربه های شخصی و اجتماعی هر فرد به ژن و تاریخ نسبت داد و اظهار کرد: ژن مذکور به گونه ای از تاریخ با هر انسانی همراه شده و بنابراین ما را به شکلی با تاریخ درگیر می کند، البته منظور از این موضوع تنها تاریخ نگری نیست بلکه همراهی با گذشته ها به شکل خیلی پیچیده تری مد نظر است.
این استاد دانشگاه همین دغدغه در موضوع مذکور را عامل ایجاد یک کنش هنری با تاریخ و شکل گیری کارهایش خواند.
عکس های مقیم نژاد به نقل از خودش از فتومنونتاژ شروع شدند، بعد به یک دغدغه و درنهایت مفهوم تبدیل شدند.
واقع نمایی هایی وی در این نشست در پنج فصل و با پنج عنوان به نمایش گذاشته شد، عکس هایی که هرکدام با اتکا به عناصری چون فضا، شکل پذیری، فرهنگ، جغرافیا و تمام عوامل هویت ساز شکل گرفته اند.
فصل اول این مجموعه با عنوان (a long scattered day dream) یا «رؤیاهای پراکنده یک روزبلند» نام گذاری شده است و در آن ها تصاویری که نگاه کلی را از یکسری رخداد به تصویر کشیده است، وجود دارد، در فصل دوم که با عنوان «در میان بادهای شرقی» به نمایش درآمد، ترکیبی از فضای های ناب کشور به چشم می خورد، به عنوان مثال ترکیب جذابی از مجموعه عکس های دریای خزر، دریاچه نمک، کویر و یک بنای گنبدی شکل که به یزد تعلق داشت، عکسی را که رساننده فضای نویی بود، به تصویر کشده بود؛ عکسی که او در بخشی از گفته هاي خود درباره آن حرف های زنده یاد کیارستمی را درباره وسواسی با عنوان سرطان لوکیشن یاد کرد و گفت: در نمایشگاهی که کیارستمی از آن بازدید کرد و درباره فضای اثر مذکور پرسید با توضیح اینکه هر کدام از یک قسمت ایران است گفتم من هم مثل تو سرطان لوکیشن دارم!
علاوه بر این ها فصل سه، چهار و پنج به ترتیب با عناوین «مرز رویش سرو‌ها»یا(the cypress three line)، «تاریخ یافت شده»یا(found history) و «وساطت الهی»یا(divine intervention) به نمایش درآمدند.
در مرز رویش سروها؛ سروهایی از مناطق گوناگون با مناظر مختلف تلفیق شده بودند و فصل چهار هم نمودهای تاریخی از آثار باستانی و ترکیب آن ها با مناظر و فضاهای گوناگون که هرکدام مفهومی را به همراه داشتند را شامل می شد.
در ادامه در”وساطت الهی” به گونه ای به مجموعه باورها و اعتقاداتی پرداخته شده بود که هر یک ازآنها توسط مقیم نژاد با نمادهایی چون علم های سبز رنگ، پارچه هایی که برای برآورده شدن حاجات به ارتفاعات و گاه درخت های برخی مناطق گره زده بودند و حتی صلیب هایی که به شکلی، واسطه ای برای گروه دیگری از انسان ها شده بودند، به تصویر درآمده بود.
مقیم نژاد در بخش پایانی یادآور شد: با وجود مسیری که انتخاب کرده ام، تمام پروژه های آيندهام مشخص است و تنها اجرا و انجام آن ها باید به مرور صورت بگیرد. از طرفی هم خدا را شاکرم که به وسیله دوربین توانستم به چهارگوشه سرزمینم و مناطقی که الان دیگر ردی از آن ها باقی نمانده سر بزنم.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.