نشانه شناسی در عکاسی مورد بررسی قرار گرفت
فرزان سجودی و مهدی مقیم نژاد در یکی از پانلهای «ده روز با عکاسان» به بحث در مورد یکی از بحثهایی که در هنر و به خصوص عکاسی مورد بحث قرار گرفته و نظریات مختلفی در آن ارائه شده است، پرداختند.
به گزارش روابط عمومی انجمن عکاسان ایران، پانل «نشانه شناسی در عکاسی» با حضور فرزان سجودی، نشانه شناس برجسته و مهدی مقیم نژاد عصر شنبه، ۲۷ دی در خانه هنرمندان برگزار شد. مقیمنژاد در ابتدای این نشست در مورد نشانه شناسی به مفهوم عام و نشانه شناسی در عکاسی پرسید که سجودی پاسخ داد:«اساسا هروقت که مباحث نظری پیش میآید به طور مشخص آن مباحث نظری میخواهند از سوی اهل عمل، مورد بحث قرار بگیرند، ممکن است شرایط کمی بحرانی و خطرناک شود. برای مثال من عکاس نیستم ولی میخواهم در مورد عکاسی نظریه پردازی کنم، اگر ما این بحث را با ظرافت پیش نبریم این موضوع میتواند به مقدار زیادی چالش برانگیز باشد و عکاسان بگویند کسی که اصلا عکس نمیگیرد چه طور میخواهد در مورد یک عکس صحبت کند؟ حال من با علم به این احتیاط شروع میکنم.»
او ادامه داد:«کار نشانه شناسی به طور عام این است که متون را تحلیل و سازوکارهای تولید معنا و دلالت را در آن پیدا کند. شاخهای از علوم انسانی است که به مطالعات فرهنگی یا دانشهای فرهنگی میپردازد به خاطر اینکه متون در حوزه فرهنگ تولید میشوند و متون هستیهای قایم به ذاتی نیستند که خودشان برای خودشان ناگهان پیدا شوند. با این تعریف اولیه در گام بعدی ما باید ببینیم که متن به این معنا که نشانه شناسها به آن می پردازند چیست و چه ارتباطی بین نشانهشناسی و عکاسی وجود دارد.»
این نشانه شناس در شرح این ارتباط اظهار کرد:«ما معتقدیم هر آنچه به طریقی قاب گرفته شود،حال آنکه این قاب میتواند یک قاب فیزیکی عینی باشد مثل قابی که پیرامون این صحنه است و میتواند عکسی روی یک کاغذ چاپ شده یا کتابی باشد، در قالب یک هستی فیزیکی قابل دریافت به طریق حسی برای ایجاد ارتباط ارایه شده است. اگر با این تعریف پیش رویم عکس هم از جمله متون است. پس به طور خاص تعریف نشانه شناسی عکاسی شناسایی سازو کارهای تولیدی و دریافت معنا در بافتهای فرهنگی و اجتماعی است. عکس به مثابه متن درنظر گرفته میشود. تا همین جا ممکن است شما به این نکته واقف شده باشید که نشانه شناسی یک فعالیت تولیدی نیست بلکه یک فعالیت خوانشی است و ممکن است عکاسان نشانه شناسی ندانند ولی اگر بدانند ممکن است عکسهای قابل بحثتری بگیرند.»
سجودی سپس در مورد یکی از شعارهای «ده روز با عکاسان» گفت:«خیلی خوشحال شدم که عنوان ۱۰ روز با عکاسان عکاسی، فرهنگ و جامعه است. انتخاب این شعار نشاندهنده یک رویکرد به عکس بوده نه رویکردی که عکس را یک هستی قایم به ذات مستقل و صرفا ارجاع به خود نشان دهد بلکه عکس را در عرصه فرهنگ و جامعه گشترش و بسط میدهد، پویا و فعال میکند. این بسیار با نگاه نشانه شناس همسویی دارد برای اینکه بدیهی است که نشانه شناسها دغدغه زیباشناسی ناظر بر عکس را خیلی ندارند. زیبایی امری ذاتی از پیش مقرر شده نیست بلکه زیبایی یک امر فرهنگی و اجتماعی است و در فرهنگها و جوامع متفاوت تعریف متفاوتی دارد. حتی نشانه شناسها وارد جنبههای زیبایی شناسی عکس هم میشوند و باز هم در جستجوی این هستند که این زیبایی متناسب با چه دورهای است و بازگوکننده چه صورتبندیهای اجتماعی و نظامهای فرهنگی است.»
او افزود:«وقتی میگوییم عکس، در مورد چه صحبت میکنیم؟ ما خیلی وقتها عادت کردهایم کلیات را میگوییم و زحمت پرداختن به جزییات را نمیکشیم. من اینطور فکر میکنم که عکس، هنگامی که حتی در یک گالری است به آن عکس ویژگیهای خاصی بخشیده شده است.»
پس از آن مقیمنژاد عنوان کرد:«نشانه شناسی کلاسیک با آنچه شما گفتید کمی متفاوت است. مکانیزم عکاسی چه ساختاری دارد که مثلا نقاشی ندارد و از این طریق سعی میکنند در وهله اول خود رسانه را معنادار کنند؟ عکس چیست که نقاشی یا سینما مثل آن نیست؟ فکر میکنید با این تعریفی که شما دارید ما هنوز میتوانیم به این موضوع برسیم که از نظر هستی شناختی، نشانهشناسی بر آن بود که عکس از چه چیزی تشکیل میشود .آیا چنین صورت مسالهای برای ما کاربرد دارد؟»
سجودی نیز گفت:«آنچه من در مورد فرهنگ و جامعه گفتم در سوی دیگری است. مساله آن، کارکرد عکس در بافتهای اجتماعی نیست. به عنوان مثال هستی شناسی را دنبال میکنیم که از نظر نشانه شناسی چیست است، نسبت آن با واقعیت چیست و در مورد چه نشانهای قرار میگیرد. قطعا بخشی از نشانه شناسی عکس این هست و من در مورد این موضوع صحبت کردم. ولی رویکرد من این نیست زیرا در این نوع رویکرد ها نوع پرسش تقلیل گرایانه است سوال به سمت این میرود که عکس چیست و به جای آنکه انبساطی باشد انقباظی است. این نوع پرسشها کمی رنگ و بوی فلسفی پیدا میکند.»
این نشانه شناس افزود:«ما در جهانی زندگی میکنیم که خود عکس بارز ترین جنبه انبساطی جهان ماست. این موضوع باعث میشود یکی مثل من علاقه پیدا کند که به جای سوالات هستی شناختی درباره نشانه شناسی چیستی عکس، به کارکرد های انفجاری عکس در فرهنگ معاصر و در باز تولید روابط سیاسی و روابط قذرت و روابط اجتماعی بپردازی . جالب است که شما از سوی انتقادی فرهنگی اجتماعی به نشانه شناسی عکس میپردازید و گاهی ناچار میشوید به آن سوی بر گردید مثل این سوال اساسی که عکس واقعیت را باز مینماید یا واقعیت را تولید میکند؟»
سجودی در مورد عکس عنوان کرد:«عکس خنثی ترین فضای متن است برای اینکه واقعیت را عین آنچه است بازنمایی میکند. در حالی که امروز ما هر آنچه را که از مسیر نشانه عبور میکند، بیغرض نمیدانیم زیرا این مسائل مطرح میشود که شما چکونه عکس میگیرید، از چه زاویهای عکس میگیرید، با چه هدفی عکس میگیرید. آن کس که میگوید عکس عین واقعیت است تمام این سوالات را نادیده گرفته و فقط به فرایند مکانیکی ثبت توجه کرده است.»