ظرفیتهایی که امکان جهانی شدن دارند
عکاسان شرکت کننده در پانل «عکاسان جوان و عرصه دفاع مقدس» از نحوه ورود به این عرصه و فعالیتهایی که تا به حال داشتهاند، گفتند. فرهاد سلیمانی نیز با اشاره به وجود چنین ظرفیتهایی از سوی جوانان ما عنوان کرد که آنها توانایی جهانی شدن را دارند.
به گزارش روابط عمومی انجمن عکاسان ایران، نهمین روز برگزاری «ده روز با عکاسان» که هر روز از سوی یکی از هفت انجمن تخصصی عکاسی برگزار میشود، به انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس اختصاص داشت. پانل «عکاسان جوان و عرصه دفاع مقدس» در نوبت عصر این روز که دوشنبه، ۲۹ دی بود، در خانه هنرمندان برگزار شد. کارشناس این پانل فرهاد سلیمانی و شرکت کنندگان آن حسین بهرامی، حسن قائدی و فاطمه بهبودی بودند.
سلیمانی در ابتدای این پانل گفت:«در کشور ما دو بحران رخ داد، یکی انقلاب و دیگری جنگ. عکاسان بسیاری در ثبت این بحرانها کار کردند و حاصل همه تلاشهای هشت سال جنگ و بحرانهای بعد از انقلاب عکسها و نگاتیوهایی بود که در خبر گزاریها، آرشیوها و جاهای مختلف به صورت پراکنده وجود داشت که امکان دسترسی و بازیابی آنها نیز سخت بود. بعد از دو دهه که از شروع جنگ میگذشت، کار زیادی انجام نشد. هشت سال جنگ واقعا کم نیست و شاید ما هم دیر شروع کردیم. در سال ۸۰ هفت نفر از عکاسان که کار جنگ کرده بودند انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس را تاسیس کردند و اولین کار این انجمن گردآوری نگاتیوها، ساماندهی آنها و جمعآوری آرشیوهایی بود که حاصل کار، ۱۰ الی ۱۵ جلد کتاب بوده است.»
او در مورد آشنایی جوانها با فضای جنگ چنین گفت:«از باارزشترین اقداماتی که انجمن، برای جوانها انجام داد، برنامهریزیهای مربوط به سفر بود. طی این سفرها جوانان با عکاسان جنگ همراه شدند و این حرکت منجر به علاقه هرچه بیشتر این جوانان به این عرصه بود. این سفرها باعث شد گرایش جوانها به سمت فضای جنگ و انقلاب بیشتر شود و ما هم باور کردیم که میتوانیم پروژههای جدیدی تعریف کنیم. شاید بتوانم بگویم یکی از کارهایی که این جوانها انجام دادند، برگزاری مراسم افطار بود که باعث شد عکاسان زیادی گردهم جمع شوند. ضمن اینکه باید بگویم این مراسم حاصل ایده یک عکاس جوان بود یا اگر بخواهم مثال دیگری بزنم باید بگویم آقایان سعید فرجی و وحید فرجی کسانی بودند که ایده سفر به لبنان را ارائه کردند و خودشان برای عکاسی به لبنان رفتند که حاصل آن کتاب «تبادل» شد.»
این کارشناس عکس همچنین گفت که انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس بستر و فضایی را ایجاد کرده است تا جوانان علاقهمند کار کنند و حاصل کارشان را هم امروز به صورت کتاب میبینیم. او سپس به نمونه دیگری از دستاوردهای انجمن اشاره کرد:«به عنوان مثال خانم فاطمه بهبودی از جمله عکاسانی هستند که باور کردند حتی آنچه را که باب میل غربیها و کشورهایی که خیلی با ما روراست نیستند، میتوانند عرضه کنند و موفق شوند و در مالزی به عنوان پنجمین زن آسیا در مسابقات مالزی انتخاب شود. اگر ما ارزشهای خودمان را باور کنیم و روی خودمان کار کنیم، جواب خواهیم گرفت همانطور که ایشان جواب گرفت و حاصل تمام تلاشهایش در آمریکا، مالزی و هلند دیده و پسندیده شد.»
سعید فرجی، یکی از عکاسان جوان شرکت کننده در این پانل در ادامه برنامه گفت:«من در هنرستان، سینما خواندهام و به عکاسی علاقهمند شدم. من این کار را با عکاسی فیلم آغاز کردم و پس از مدتی به سمت عکاسی خبری رفتم. این تغییر مسیر لزوما به دلیل علاقه نبود بلکه به خاطر کسب در آمد بود. پس از مدتی فضای شغلیام را تغییر دادم و فیلمسازی مستند را شروع کردم. جدیترین پروژهام هم زلزله بم بود. پس از آن جنگ لبنان را عکاسی کردم که فرصت بسیار بزرگی برایم بود.»
او در مورد تاثیر این سفر در روند کاری خود اظهار کرد:«مهمترین نکته این سفر آن بود که آقای میرهاشمی (رئیس هیات مدیره انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس) به من گفتند ما تو را نمیفرستیم که عکس بیاوری بلکه تو را میفرستیم که تجربه کنی. من تمام تلاشم را کردم تا آنجایی که میتوانم کارهایی انجام دهم. در همان زمان نیز در پروژه راهیان نور هم شرکت داشتم. هنگامی که از لبنان برگشتم، تصمیم گرفتم از روزنامه بیرون بیایم تا فرصت بیشتری داشته باشم و بعد از آن توانستم به خیلی از کشورها سفر کنم و عکس بگیرم.»
فرجی همچنین به تاثیر آشنایی با گرافیک روی عکسهایش اشاره کرد:«هنگامی که در نشریه «همشهری محله» کار میکردم، باید از کوچه و خیابانها عکاسی میکردم. وقتی به دفتر روزنامه برمیگشتم، دیگر کاری نداشتم. من عکسها را با یک تم انتخاب میکردم و آنها را در صفحات خیلی ساده میچیدم و از متخصصان این کار در دفتر نشریه، سوالهایی میپرسیدم. من از کارهایم کتاب درست میکردم و این مسئله به من کمک کرد تا با فضای گرافیک در کتاب آشنا شوم. من کارهایم را تولید میکردم و چیزی که من متوجه شدم این بود که باید توسط این عکسها داستان روایت کنم.»
این عکاس افزود:«حالا هنگامی که میخواهم به سفر بروم، تنها نمیروم بلکه یک نویسنده نیز همراه من میآید. من سعی میکنم از دوربینهای تصویربرداری هم استفاده کنم تا بتوانم به یک مولتیمدیا دست پیدا کنم. در سفر به افغانستان یکی از دوستانم که جوانی نویسنده و کارگردان بود، من را همراهی کرد. او سفرنامه نوشت. من برای داستان او عکاسی کردم و او برای عکسهای من داستان نوشت.»
فرجی در مورد پروژههای دیگر خود چنین توضیح داد:«اولین پروژام در مورد زلزله بم بود. بعد از آن جنگ لبنان و بنگلادش و سپس از قحطی سومالی عکاسی کردم که انشاالله تا چند روز دیگر کتابش آماده چاپ میشود. من در این مدت سفارشهایی داشتهام که فضای بعد از جنگ کشورهایی را که دچار جنگ و بحران بودهاند، عکاسی کنم به همین دلیل به لیبی رفتم اما چون خواستههای حامی مالی این سفارش با کار من همخونی نداشت، پروژه را رها کردم. من به افغانستان، عراق، ترکیه و سوریه هم برای عکاسی رفتهام.»
سخنران بعدی این نشست فاطمه بهبودی بود. او در مورد پیشینه فعالیتهایش گفت:«من در سالهای ۸۴ تا ۸۶ در مرکز هنر جهاد دانشگاهی تهران عکاسی خواندم و پس از آن از سال ۸۶ وارد حوزه عکاسی خبری شدم. در خبرگزاریهای مختلفی کار کردم و خیلی دلم میخواست آدم معروفی شوم ولی هنگامی که وارد حیطه عکاسی میشوید به این مووضع پی میبرید که یک راه است که باید طی شود تا شناخت حاصل آید. اولین شناخت هم شناخت خود است. پروژهای که برای نمایش در این جلسه آوردم اولین پروژهای بود که توانستم در عرصه بینالملل مطرح شوم. این پروژه در مورد داستان ایران و عراق است که سخت هم بود.»
پس از آن فرهاد سلیمانی درباره عکسهای پروژه فاطمه بهبودی گفت:«پروژهای که فاطمه بهبودی کار کرده، این است که در واقع از هیچ، یک داستان را به تصویر کشیده و موضوعی است که هیاهو ندارد. حدود ۱۵ یا ۱۶ مادر را انتخاب و با آنها زندگی کرده است. او شب و روزش را با آنها گذرانده تا بتواند این مجموعه عکس را بدست آورد. فاطمه بهبودی امروز گلچینی از این مجموعه را برای نمایش آورده است.»
به دنبال آن بهبودی اظهار کرد:«اولین کار خبری من در مورد تشییع شهدای گمنام بود و پروژه مادران انتظار از همان موقع جرقه زده شد. من ۲۲ مادر را از شهرهای مختلف انتخاب و از آنها عکاسی کردم. وقتی فکر میکنم که چرا این پروژه را انجام دادم به این نتیجه میرسم که دلیل آن به کودکیام بر میگردد. این سوال همیشه در ذهن من بود که صدام چه کرده است و چرا به آن فحش میدهند؟»
او با بیان اینکه دوست دارد این پروژه را ادامه دهد، افزود:«آنچه برای من در سفر به مالزی جالب بود این نکته بود که مردم به خوبی با عکسهایم ارتباط برقرار میکردند.»
بهبودی همچنین در مورد انتشار کتابی از آثارش گفت:«برای اولین کتابم تمام تلاشم را میکنم. من به جوانها توصیه میکنم که به فکر چاپ کتاب و برگزاری نمایشگاه باشند.»
قاعدی هم به عنوان عکاس دیگر این پانل گفت:«در مورد پروژه سوریه میتوانم بگویم که من یک سال و نیم قبل از اینکه به سوریه بروم طرحش را داده بودم. آن موقع اوایل اعتراضات خیابانی در سوریه بود و طرح من سه بخش داشت اما تا وقتی که مقدمات سفرم به این کشور مهیا شود، حدود یک سال و نیم از ایده اولیه گذشت و بخشهای اول و دوم طرحی را که در ذهنم داشتم، نتوانستم اجرایی کنم.»
او ادامه داد:«در مورد پروژه سوریه، بخش جذابتر آن قسمتی است که به زندگی در کنار جنگ اشاره میکند یعنی در همان حین جنگ، عدهای در کافهها بسر میبردند، یکسری در دانشگاهها و یکعده در کلیسا و مسجد بودند. این همان بخشی است که کمتر دیده میشود و پر معناتر است یعنی همراهی مردم با دولت. بزرگترین افتخار من این است که یک بخشی از تاریخی را که در خاورمیانه در حال وقوع است، ثبت کردم هرچند مختصر.»
او اما در مورد توجه مسئولان به عکاسان گفت:« من میخواهم چیزی بگویم که شاید درد و دل خیلی از دوستان باشد. هنگامی که مسئولان از عکسهای ما تعریف میکنند، مسیولیت خودشان هم بیشتر میشود، ضمن اینکه داغ دل ما را زیاد میکنند. بعدها از شما سوال میشود مگر نگفتید که اینها خوب کار میکنند پس چرا آنها را برای برای کار و عکاسی به سفر نفرستادید؟»
سلیمانی نیز در جمعبندی این جلسه عنوان کرد:«هدف از برگزاری پانل این بود که بگوییم پتانسیل بسیار قوی در جوانهای این کشور وجود دارد و این ظرفیت میتواند جهانی شود. خیلی از این بچهها درحال فعالیت هستند، کار می کنند اما شاید دیده نمیشوند.»