رضا میرکریمی: محسن راستانی بزرگ تر از عکس است
رضا میرکریمی با حضور در سومین دوره «ده روز با عکاسان» از عکسها و نگاهی که محسن راستانی در آثارش دارد، صحبت و اظهار امیدواری کرد با چاپ کتابهای بیشتری از این عکاس، دیگران هم از حاصل فعالیتهای او بهره ببرند.
به گزارش روابط عمومی انجمن عکاسان ایران، محسن راستانی از دغدغهها و اندوهی که به واسطه تاخیر انتشار عکسهایش در قالب کتاب پیش آمده است، افسوس خورد. او به سومین دوره «ده روز با عکاسان آمده بود تا در مورد «چگونه یک مجموعه عکس شکل میگیرد» صحبت کند اما زمانی که سخنانش به پایان رسید، نوبت به صحبت در مورد کتاب «زمان سخت» شد. این کتاب شامل عکسهای راستانی از جنگ بوسنی و هرزگوین است که از سوی انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس منتشر شده و در روز افتتاحیه «ده روز با عکاسان» رونمایی شد. در همان مراسم افتتاحیه مجید ملانوروزی از سوی وزارت ارشاد، احمد مسجدجامعی از سوی شورای شهر و مجید سرسنگی از طرف خانه هنرمندان سه قطعه عکس این کتاب را خریداری کردند. در آن زمان راستانی به دلیل سفر نتوانست در مراسم رونمایی کتابش حاضر شود و حالا در نهمین روز برگزاری «ده روز با عکاسان» که به انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس اختصاص داشت، این فرصت پیش آمد تا در این مورد صحبت کند. در این بخش البته به پیشنهاد امید محمدنژاد که اجرای برنامه را برعهده داشت، قرار شد از دوستان و افرادی که او دوستشان دارد، دعوت شود تا روی سن بیایند و او در ادامه در مورد چاپ این کتاب گفت:«بعد از ۲۰ سال کتابم چاپ شد. واقعیت این است که ما بد آمدهایم و گاهی اوقات بد میرویم. الان باید بیستمین کتاب من چاپ میشد اما ۲۰ سال به عقب رانده شدم. عکاسانی که در بوسنی همپای من کار میکردند، کتابهایشان بعد از ۳_۴ ماه منتشر شد. همه به ۲۰ سال آینده فکر میکنند و ما داریم ۲۰ سال گذشته را ترمیم میکنیم. بنظرم اسم این حصر است. من در حصر هستم وقتی نتوانستم پیشرفت کنم. مطمئن باشید ما آغازگران یک نگاه و رویا هستیم.»
او در مورد وضعیت عکاسی گفت:«با اینکه عکاسی ایران فاقد هیچ حمایتی است اما توانسته روی پای خودش بایستد. در دنیا نهادها و نظامهای فرهنگی مختلفی به عکاسان کمک میکنند اما من امروزه برای گرفتن واقعیت از خیابانهای تهران باید هماهنگ شوم درحالی که برای گرفتن عکس در زمان جنگ نباید هماهنگ میشدم و این تراژیک است.»
این عکاس مستند اجتماعی گفت:«کار ما حفط سند اجتماعی است و عکسهای ما قرار است ایجاد الگو کنند. حصر دوربین چیزی کمتر از حصر خانگی نیست.»
کاشانی، از دوستان راستانی نیز در ادامه مراسم گفت:«محسن مطالعه میکند اما نه با کتاب. او جملاتی میگوید که از زبان هیچکس نمیشنوید مثلا یکبار گفت دبی شهر بچهها نیست و بعد از آنکه فکر کردم دیدم راست میگوید، کسی نمیگوید من بچه دبی هستم.»
پس از آن نوبت به رضا میرکریمی، کارگردان شناخته شده ایرانی رسید. او در مورد راستانی گفت:«محسن دوست خیلی خوبی است. راجع به عکاسی میگویند، شکارچی زمان است و پشت عکس فلسله زیادی درباره زمان وجود دارد. محسن این راز را خیلی خوب کشف کرده است چون سوژهاش انسان است. او فارغ از جغرافیا، آدمی را پیدا میکند که در نگاهش یک پرسش است و همه عکسهایش یک نگاه خاص و پرسشی دارند که وقتی به آن نگاه دقت میکنید به این نتیجه میرسید که انگار یکبار این پرسش را از خودتان پرسیدهاید. پرسشی در مورد رنج.»
او در مورد تجربه عکاسی راستانی از خودش عنوان کرد:«اگر قسمت شود جلوی دوربین او قرار بگیرید، بلایی سرتان میآورد که متوجه تمام رنج بشر میشوید، او بعد از اینکه مدتها سرتان را به اینور و آنور برد و وقتی که دیگر فکر میکنید، عکسی در کار نیست یکدفعه عکسش را میگیرد و طوری به عکستان نگاه میکند و میگوید این خودش است که شما هم باورتان میشود، چه چیز خاصی است.»
میرکریمی همچنین اظهار کرد:«یکجایی گفتم محسن یک فیلسوف جهانگرد است. او همیشه با عکس گرفتن، حال آدم را خوب نمیکند بلکه بیشتر با حرفهایش است که حال آدم را خوب میکند. محسن بزرگتر از عکس است هرچند حق عکاسی را ادا نکرده است. بنظرم باید به خودش اجازه دهد تا از محصول این سالهایی که فعالیت کرده است، دیگران هم استفاده کنند. شاید دخترش بتواند او را در این مسئله مدیریت کند و از این پس شاهد کتابهای بیشتری از او باشیم.»
عباس میرهاشمی، رئیس هیات مدیره انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس نیز در بخش دیگری از این مراسم گفت:«خیلی خوشحالم من و دوستانم در انجمن با تجربهای از جنگ وارد این حوزه شدیم. واقعا بدون تجربه جنگ نمیتوانید با محسن کار کنید. ما پنج سال است که از واژه درحال انتشار برای این کتاب استفاده میکنیم و حال خودمان هم بد میشد از اینکه این کار به سرانجام نرسیده بود. در جریان انتشار این کتاب با طراحان گرافیست زیادی صحبت، چیدمانهای مختلفی درنظر گرفته شد و قطعهای متفاوتی مورد بررسی قرار گرفت حتی سه سال بر سر قطه کتاب بحث داشتیم. در سال ۹۱ تمام تلاشمان این بود کتاب به نمایشگاه بین المللی کتاب برسد اما این اتفاق رخ نداد و در سال ۹۲ تاآنجا پیش رفتیم که دوستانمان برای اینکه کتاب منتشر شود در انجمن ماندند . بااینحال کتابها بعد از مدتها منتشر شد.»
او گفت که این کتاب قصههای زیادی برای گفتن دارد اما امیدوار است کتابهای دیگرش اینقدر قصه نداشته باشند تا بتوانند زودتر منتشر شوند.
علی قلم سیاه، عکاس پیشکسوت هم در سخنانی کوتاه از انتشار کتاب اظهار خوشحالی کرد و بعد از آن، دختر این عکاس در مورد پدرش گفت:«خودم را در شادی پدرم سهیم میدانم. نکته جالب این بود که او در کنار خوشحالی از انتشار کتاب از بابت تاخیر در نشر آن ناراحت بود. فکر میکنم این تاخیر جای تامل دارد. شرکت کنندگان در پانل عکاسان جوان و عرصه دفاع مقدس که پیش از این جلسه برگزار شد، میگفتند خوب است که سریع کتابهایشان چاپ شود و نمایشگاه برگزار کنند. این موضوع، تناقض دو نسل است.»
ابراهیم صافی، دبیر سومین «ده روز با عکاسان» هم عنوان کرد:«همانطور که محسن دلش دردمند است، خیلی هم نوع دوست است. یک وصیت برای نوشته و در کشوی میزم قرار داده است. این وضیت در مورد وظایف عکاسان در قبال نهادهای اجتماعی است. او از جمله آدمهایی است که مثل گوچه سبز میماند، از یک طرف دوست دارید گوجه سبز را بخورید اما از طرف دیگر گس بودن بعد از ان کمی اذیتتان میکند با اینهمه من همیشه هوس محسن را دارم.»
در پایان هم اعلام شد که قبل از مراسم اختتامیه «ده روز با عکاسان» که ۳۰ دی در خانه هنرمندان برگزار میشود، محسن راستانی از ساعت ۱۷ کتاب «زمان سخت» را برای علاقه مندانش امضا میکند.