مشاور اقتصادی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به توانایی هنرمندان ایرانی اشاره و عنوان کرد که یک موسیقی یا یک فریم عکس این توانایی را دارد که ما را به نفر اول منطقه تبدیل کند.
به گزارش روابط عمومی انجمن عکاسان ایران، دومین روز برگزاری «برنامه ده روز با عکاسان» با سخنرانی دکتر غلامرضا خلیل ارجمندی، رییس هیات مدیره و مدیر عامل صندوق اعتباری هنر و مشاور اقتصادی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد. موضوع سخنرانی ارجمندی «نهادهای اجتماعی و توجه به اقتصاد هنر» بود:«خش اول صحبتهایم در زمینه اقتصاد فرهنگ و هنر و اتفاقاتی است که در دولت فرهنگ و امید افتاده و در بخش دوم در مورد صندوق و دغدغه دوستان در مورد موارد معیشتی و بیمه صحبت میکنم.»
او با بیان اینکه موضوع اقتصاد فرهنگ و هنر ادبیات جدیدی در کشور است اما سالهاست در دنیا اتفاق افتاده، افزود:«کشورهای توسعه یافته صنایع خود را به کشورهای در حال توسعه انتقال دادهاند. الان موضوع اقتصاد خلاق سهم بسیار بالایی در دنیا دارد اما در کشور ما توجه جدی به این موضوع نشده و حاکمیتها نتوانستهاند سازو کار جدی برای این کار داشته باشند. قطبهای اقتصادی کشور شامل صنعت، خدمات و کشاورزی است و در این بین فرهنگ اصلا وجود ندارد. در اظهارنامه مالیاتی اصلا فعالیت فرهنگی گنجانده نشده و با عنوان «سایر» از آن یاد میشود.»
ارجمندی در مورد وضعیت اقتصادی فرهنگ و هنر عنوان کرد:«اتفاق بد این بود که فرهنگ و هنر در زمینه اقتصادی مغفول مانده بود ولی دولت تدبیر و امید نظر جدی داشت که این اتفاق بیفتد. ما برای توسعه این بخش چهار حوزه را در دستور کار گذاشتهایم که اولین مورد ساماندهی صنایع فرهنگی است. ما اصلا صنایع فرهنگی نوین نداریم همچون صنعت چاپ و بسته بندی که نزدیک دو ملیارد دلار واردات در کشور داریم، از همین موضوع بگیرید تا بقیه موارد. دومین حوزه ساماندهی صنوف فرهنگی است. ما اصناف فرهنگی که ساختار داشته باشند، نداریم.»
او در این مورد گفت:«اگر قرار است در سال ۱۴۰۴ در منطقه اول شویم آیا میتوانیم با پراید در صنعت خودرو به رتبه اول منطقه برسیم؟ اما یک موسیقی و هنرهای تجسمی حتما توانایی انجام این کار را دارد یا یک فریم عکس ما را نفر اول منطقه خواهد کرد چون اینها محصول ایرانیها هستند و از قدیم گفتهاند هنر نزد ایرانیان است. ما در این بخشها ساماندهی را شروع کردهایم. من روزی که کارم را آغاز کردم، نیامدم که معاونت اقتصادی برای وزارت ارشاد راه بیندازم بلکه من آمدم معاونت هنری برای وزارت صنایع یا معاونت هنری برای وزارت نفت راه بیندازم. من دنبال این هستم که فرهنگ و هنر سر جای خودش بنشیند.»
ارجمندی سپس به بخش خصوصی اشاره کرد:«ما بخش خصوصی را باور نکردیم و به آنها اعتماد نکردیم. باید تلاش کنیم ساختارها شکل بگیرند و بعد آنها را به بخش خصوصی واگذار کنیم.
مگر ما به کارکنان صنایع نظامی و دیگر صنایع ارج نمینهیم، مگر آنها را بیمه تامین اجتماعی نمیکنیم، مگر بن به آنها نمیدهیم تا امنیت کشور حفظ شود؟ کدام امنیت بهتر از موسیقی یا یک فریم عکس که آرام بخش است؟ وقتی عکسی در جایی به نمایش گذاشته میشود فرهنگ، صنعت و شخصیت یک کشور را به تصویر میکشد. هنرمندان چیزی از دولت نخواستهاند فقط گفتهاند بقیه را که بیمه کردهاید، ما را هم بیمه کنید. البته خدا را شکر در دولت تدبیر و امید این موضوع به جدیت دنبال میشود. ما باید به صنوف فرهنگیمان اعتماد کنیم و به آنها اختیاراتی بدهیم.»
او سومین حوزهای را که دولت در دستور کار گذاشته است، ساماندهی نهادهای مالی فرهنگی برشمرد:«حوزههای مالی با فرهنگ و هنر بیگانه هستند، نه اینکه آن را نشناسند بلکه رابطهشان کم است. ما تلاش کردهایم بازارهای مالی را وارد هنر کنیم .برای اولینبار اوراق مالی برای یک فیلم منتشر میشود. انشالله تا آخر سال این فیلم را اکران کنیم تا این اثر مدلی برای دیگر فیلمها شود.»
او همچنین به ثبت صندوق نیکوکاری هنر اشاره کرد و گفت که قرار است خروجی این صندوق برای بیمه تکمیلی هنرمندان استفاده شود. او افزوود:«در این صورت هیچ هزینهای را برای بیمه تکمیلی هیچ هنرمندی نخواهیم گرفت و هزینهها از طریق همین صندوق پوشش داده میشود.»
ارجمندی همچنین چهارمین موضوع قرار گرفته در دستور کار را عرضه محصولات فرهنگی بیان کرد:«باید تقاضا را فعال کنیم. وقتی یک هنر تولید بشود و قابلیت اجرا نداشته باشد، فایدهای نخواهد داشت. ما در این زمینه با هنرهای تجسمی شروع کردیم یعنی حراج تهران را راهاندازی کردیم و در بهمن ماه یک حراج دیگری خواهیم داشت. اکنون بانکها با ما مذاکره میکنند و علاقهمند به تاسیس گالری هستند که همین موضوع نشان میدهد ما پیشرفت زیادی در این زمینه کردهایم.»
مشاور اقتصادی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پایان از وضعیت بیمه هنرمندان گفت:«در ابتدای آغاز به کار دولت با بدهی مواجه شدیم که از بابت بیمه هنرمندان بود اما در میان آنها بعضا دوستانی بودند که هنرمند نبودند. بنابراین باید بیمه این افراد را رد میکردیم. ما دو مساله داشتیم و آن این بود که اگر بدهی راپرداخت نمیکردیم سازمان تامین اجتماعی از بیمه جدید امتناع میکرد و مطلب دوم آنکه باید لیست افراد را پالایش میکردیم تا افرادی که واقعا هنرمند نیستند از لیست خارج شوند. ما توانستیم بدهی تامین اجتماعی را پرداخت کنیم و سعی میکنیم تا پایان همین ماه ثبت نام جدید داشته باشیم. برای ابتدای سال ۱۳۹۴ ما در مورد بیمه هنرمندان و عکاسان نیز هیچ مشکلی نخواهیم داشت و برخی از دوستان هنرمند که سن بیمه آنها گذشته و ازآنجاکه سازمان تامین اجتماعی برای بیمه کردن شرایط سنی دارد، صندوقی طراحی کردهایم که صندوق تامین خسارت نام دارد و ظرف یک یا دو ماه آینده راه اندازی خواهد شد.»
ایگو به مثابه دوربین
بخش بعدی این نشست به موضوع «روانشناسی و عکاسی» ارتباط داشت که با حضور دکتر امیرحسین جلالی ندوشن و افشین شاهرودی برگزار شد. شاهرودی که به عنوان کارشناس عکاس در این بخش صحبت میکرد، در مورد لزوم توجه به رابطه روانشناسی و عکس گفت:«امروزه تحلیل و نقد هنر بشدت تحت تاثیر آموزههای فلسفی و روانکاوی است اما متاسفانه این بحث در عکاسی ما مغفول مانده. سابقه نگاه روانکاوانه به ۳_۴ سال قبل برمیگردد که گفتگوهایی در واخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ با محمد صنعتی صورت گرفت و نگاه روانکاوانه در هنر مطرح شد. بسیاری از متفکران بزرگ نقد از بستر روانکاوی بیرون آمدهاند و امروزه خوشحالیم که میتوانیم به این بحث بپردازیم.»
شاهرودی افزود:«لاکان میگوید انسان برای اولین بار هویت خود را با مشاهده تصویر خود در آینه شناخت. امروز دنیا بشدت وابسته به تصویر است. با توجه به این نظریه لاکان، چگونه باید از منظر رواکاوی به عکس نگاه کنیم. این سوالی است که از اینجا از دکتر ارجمندی داریم.»
پس از آن جلالی ندوشن با بیان اینکه در بسیاری از موارد نقدهای منتشرشده حاوی کلمات تخصصی است که اگر کسی با روانکاوی آشنایی نداشته باشد، متوجه آنها نمیشود، ادامه داد:«با توجه به این مسئله رئوس نظریه روانکاوی به خصوص بحث فروید را مطرح میکنم تا بحث ملموستر شود.»
او در مورد فروید گفت:«روانکاوی ابتدا به ساکن به عنوان یک امر بالینی شروع شد البته فروید روانپزشک بود و در واخر عمر به سراغ نظریه پردازی رفت و از همانجا به نوعی روانکاوی در هنر و بعدها نقد هنری استفاده و باعث ایجاد نگاه تازهای به انسان شد.»
جلالی ندوشن با اشاره به اینکه معرفی ذهن ناخودآگاه فروید را از دیگر روانشناسان متمایز کرد، اظهار داشت:«فروید متوجه شد بیماران نشانههایی بروز میدهند که به رغم مشکلات جسمی ریشه جسمی ندارد اما خودشان هم نسبت به این مسئله آگاهی ندارد. در آن زمان ناخودآگاه یک بحث جدید بود چون پیش از آن تا سالها ذهن تحت تاثیر پارادیم دکارت و کانت بود. فروید گفت ما در مورد خودمان چیزهای کمی میدانیم و عمدتا همان چیزهایی است که بر رفتارهای ما تاثیر میگذارد.»
به گفته او نظریههای روانکاوی به دنبال انگیزههای ناخودآگاه است:«این نظریه را میتوان در عکاسی چنین دنبال کرد که نوع نگاه و ژستی که سوژه به دوربین دارد، چگونه است یا چرا عکاس از چنین زاویه یا با این نور و صحنه عکس گرفته است. در واقع بسیاری از انتخاب کردنها و حتی انتخاب نکردنها تحت تاثیر انگیزههای ناخودآگاه است.»
این روانشناس اظهار کرد:«پیام روانگاوی این است که باید به واقعیت تن بدهیم و پایمان را روی زمین بگذاریم. فروید معتقد بود انگیزه رفتارهای ما غرایز است و آنچه باعث تلاشهای ما در زندگی است، لیبیدو یا زیست مایه است یعنی هر آنچه که باعث زندگی و خلاقیت میشود اما فروید میگوید در کنار لذت و دنبال غرایز بودن، انسان متمدن شد تا این غرایز و لذت را سامان دهد.»
او همچنین به تغیراتی که فروید در آخر عمر در نظریاتش بوجود آورد، اشاره کرد:«او آخر عمر نکات دیگری را به نظریهاش اضافه کرد. او گفت بشر دنبال لذت است اما لذت فقط از طریق رابطه جنسی بدست نمیآید بلکه بشر تمایلی هم به مرگ و پرخاشگری دارد. البته باید بگویم این دیدگاه مورد نقدهای جدی قرار گرفته است.»
او افزود:«فروید یک تجدیدنظر دیگر هم در افکارش بوجود آورد و برای ذهن سه بخش تصور کرد که شامل اید یا من، ایگو یا خود و سوپرایگو یا فراخود بود.»
جلالی ندوشن در توضیح این بخشها گفت:«اید همان بخش غرایز است. انسان تمایل دارد براساس غرایز عمل کند اما سوپرایگو که برخواسته از هنجارهای آموخته شده توسط والدین و خانواده است، جلوی اید را میگیرد و او را سرزنش و تنبیه میکند که در اثر این جدل، عذابی بوجود میآید اما فروید واسطه دیگری را معرفی میکند که بخش پخته شخصیت ماست. ایگو در واقع ابزار ارتباط ما با واقعیت و جهان بیرون است.»
او همچنین نگاهی به روانشناسی معاصر کرد:«الان در روانشناسی معاصر برخلاف نظرات فروید، بسیار به نقش مادر و زندگی تا دو سالگی اهمیت میدهند و این همان بخشی است که هنوز افراد نمیتوانند صحبت کنند و هنر هم بدون کلمه حرف میزند.»
جلالی ندوشن سپس به بحث عکاسی رسید:«این تصور که از روی عکس، به سمبلهایی برای تفسیر برسیم بسیار ساده انگارانه است. ما حتما باید مجموعهای از آثار یک هنرمند را بررسی کنیم و خیلی مهم است که از سرگذشت او باخبر شویم. البته خوب است با تداعیهای هنرمند هم آشنا شویم و از خود او بخواهیم بگوید که چرا چنین نورپردازی، صحنه یا سوژهای را انتخاب کرده است. ضمن اینکه نظریات روانکاوی به تئوری مرگ مولف اعتقاد دارد چون ناخودآگاه مصرف کننده است که به اثر معنا میدهد.»
او عنوان کرد:«لاکان میگوید ما به کشف جهان از روایه چشم مادر دست پیدا میکنیم و اگر مادر، دنیای امنی را معرفی کند در دنیای امنی زندگی خواهیم کرد. عکس هم به ما نشان میدهد دنیا چگونه جایی است و نگاه عکاس به ما این امکان را میدهد که وجوه مختلف زندگی انسان را ببینیم. در اثر گسترش ایگو، از لحظههای زندگی عکس میگیریم و مدام در آن تعمق میکنیم. فروید میگوید ایگو مثل دوربین است. در واقع افراد اثر هنری خلق میکنند تا موضوعی را که برایشان پالش برانگیز است، سازگاری بوجود بیاورند.»